1.از نقطه نظر روانشناسی،فردی که اقدام به راه اندازی وبلاگ می نماید در صدد دیده شدن و خوانده شدن است.حتی فرد می تواند خود را ببیند و خود را بخواند :  

ــ من وبـلاگ دارم،پس هستــم.

ــ من می نــویســم ،پس هستـم.

ــ من مــی خوانم،پس هستـــــم.

ــ من نظر می دهم ، پس هستم.

ـــ من پاسخ می دهم، پس هستم.

 ابراز وجود یک نیاز روانی محسوب می شود.  برقراری ارتباط میان فردی و بین فردی نیز از نیازهای روانی شمرده می شوند.اخذ تاییدیه ازگروه مخاطبان وخارج کردن بخشی از بار روانی ناشی از زندگی روزمره (تخلیه روانی) نیز،نیاز روانی افراد به حساب می آید.خب،چه جایی بهتر از وب برای پاسخ دادن به نیازهای روانی.ازاین رو،ایجاد وبلاگ وفعالسازی آن از انگیزه های روانی افراد بلاگر تلقی می گردد.  

2.به لحاظ روانشناسی اجتماعی ،فرد صاحب وب "خیلی دوست دارد که بداند در اذهان دیگران، چگونه ظاهر شده است " و بیشتر از آن "خیلی علاقه مند است که بداند مخاطبان چه قضاوتی راجع بش کرده اند". به همین جهت خیلی دوست دارد که همه خوانندگانش ،مخاطبانش نیز باشند( همه خوانندگان وب،مخاطب محسوب نمی شوند!! مخاطب کسی است که نسبت به اظهارات صاحب وب پاسخ و واکنش نشان می دهد؛ به قول وبلاگیا، روشن هست و خاموش و خزنده نیست!!). بلاگر قصد دارد آراء ونظرات خویش را نشر دهد تا دیگران نظرشان را نسبت به نوشته های تحریر شده بدهند و در این روند نظر دهی – نظرگیری ، میزان توافق و تخالف آراء ارایه شده را با نظرات خویش قیاس و سنگین و سبک کند. تا ضمن این تبادل ویا تضارب آراء، قدری توفیق "خود شناسی" و اندازه ای نیزتوفیق "دیگر شناسی" بیابد!

3.از منظر جامعه شناختی،وب یک فضای مجازی است.یعنی  فردی که وب را راه اندازی کرده ،مجازاست  و می تواند در هیات هر هویتی ظاهر شود.به عنوان مثال،اگر جنسیت اش مرد است می تواند در نقش جنس مخالف یعنی زن ظاهر شود وبرعکس؛اگر پیر است می تواند در نقش یک جوان خود را معرفی کند و برعکس؛اگر متأهل است می تواند درمقام مجرد حاضرشود و بر عکس؛اگر بیسواد است می تواند در مقام یک باسواد به ایفای نقش بپردازد وبرعکس؛ ومواردی از این دست.چون فضا مجازی است، بلاگرها و کامنترها می توانند"ماسک" بر چهره بزنند واز دیدگاه جامعه شناختی ، وب طلایی ترین فرصت است تا افراد با ماسک های مختلف شخصیتی وارد تعامل شوند ونتایج این تعامل را از نزدیک ارزیابی کنند. هرچند صاحب وب می تواند با هیأت حقیقی خود ظهور یابد،چنانکه خیلی از وبلاگ نویسان این کار را کرده اند.

در مجموع و به هر ترتیب و صورتی،از نقطه نظر جامعه شناختی،بلاگر در هر هیأت و شمائلی که ظاهر شود؛ وارد "کنش متقابل پیوسته نوشتاری" با دیگران شده است. ودراین راستا با کنش هایش بر روی دیگران تأثیرمی گذارد و متقابلاً از واکنش های دیگران نیز تاثیر می گیرد و چه بسا ارتباطات ذهنی وپیوندهای عاطفی نیز در این تأثیر و تأثر به وجود آید.لذا مهم است که چه می نویسد و چه می خواند. در واقع "واحد تحلیل " در محیط وب ،" کلمات " و فضای مفهومی مربوط به آن کلمات،هستند.

4. از نقطه نظر دانش ی، وب یک "مطبوعه ی دیجیتالی" است.صاحب نظران علوم ی می گویند،مطبوعات آزادرکن چهارم دموکراسی هستند. دموکراسی به زبان ساده یعنی حکومت به وسیله مردم.در واقع ،وقتی گفته می شود،مطبوعات رکن چهارم دموکراسی است ،یعنی این که مطبوعات،اسباب نظارت و کنترل مردم را بر هیات حاکمه فراهم می آورد.

ازآنجا که وب و بلاگ نیز یک مطبوعه دیجیتالی محسوب می شود، می تواند یکی ازلوازم استقراردموکراسی به حساب آید. با این تفاوت که با راه اندازی وب و فعال سازی وبلاگ، هر فرد می شود یک رسانه. بدین معنا که می تواند در شکل گیری دموکراسی کامل (=دموکراسی کامل عبارت است از شرایطی که در آن تمامی مردم یک جامعه به‌طور یکسان حق مشارکت در تعیین سرنوشت خود و اظهار نظر در تمامی امور مربوط به جامعه خود را آن هم به‌صورت مستقیم داشته باشند و آزادانه بتوانند در هدف گذاری و انتخاب راه های رسیدن به اهداف تعیین شده،مشارکت فعال و خلاق داشته باشند ) و نهادینه شدن آن سهیم باشد؛ چرا که وبلاگ زمینه اظهار نظر مستقیم همه افراد جامعه را در تمامی امورآن فراهم آورده است . همانطور که یک رسانه منعکس کننده وضعیت  عمومی جامعه خود در حوزه های مختلف فرهنگی،اجتماعی،ی، اقتصادی و زیست محیطی است؛ پس وبلاگ نیز در مقام رسانه می تواند این وضعیت ها را در حوزه های مذکور در مقیاس خُرد و فردی انعکاس دهد و سرود آزادی و نوای دموکراسی را نشر دهد.

5. از نقطه نظر دانش رسانه ای،صرف نظر از این که وبلاگ نویس(بلاگر) و وبلاگ خوان(کامنت گذار) با چه انگیزه ای عمل می کنند و در چه هیات و شمائلی ظاهر می شوند؛ هر دو در مدار"کنش متقابل پیوسته نوشتاری" قرار دارند؛ لذا لازم است یک سری قواعد و مقررات گفتمانی را رعایت نمایند تا شرایط برای نمایش یک دیالوگ مطلوب و اثر بخش فراهم آید.

یورگن هابرماس،فیلسوف و جامعه شناس معاصر آلمانی ذیل نظریه "کنش ارتباطی" خود به "قواعد و مقررات یک گفتمان مطلوب"  به این شرح، اشاره کرده است: یک) گویا بودن و فهم پذیر بودن گزاره های بیانی، دو) صمیمی بودن ، سه) حقیقی و صادق بودن گزاره هاو چهار) درست و معتبر بودن گزاره ها. چنانچه طرفین رابطه( بلاگرها و کامنت گذاران) این قواعد را رعایت نکنند،به سهولت می توانند در فهم متقابل دچارسوگیری و خطا شوند. لذا برای این که وبلاگ  در مقام یک رسانه  یا یک ابزار فرهنگی ، کارکردش را در فضای مجازی به درستی ایفاء کند، شایسته است  طرفین رابطه به دانش خود-انتقادی، خود-سنجی،خود-ارزیابی، خود-اندیشی وخود-تاملی مسلح باشند تا بتوانند اولا،مفروضات ذهنی خود را نسبت به طرف (های) رابطه اصلاح نمایند وثانیا،نسبت های به ظاهر طبیعی ولی تحریف شده و جعلیِ محیط اجتماعی را از طریق ارتباط سازنده؛بازسازی کنند ونسبت ها را آن طور که هستند بازگو نمایند تا توافق و نیل به تفاهم پایدار و گام برداشتن در مسیر توسعه انسانی و اجتماعی حاصل آید.

در سایه چنین توافق و تفاهمی است که دانایی و آگاهی اجتماعی سازنده ریشه می گیرد و زمینه پیدایش جامعه ای همبسته و آگاه فراهم می آید.در واقع،پیشنهاد اصلی هابرماس به کنشگران حاضر در صحنه ارتباط ( در بحث فعلی،محیط وب) این است که از این فرصت برای ارتباط سازنده که مسبب توسعه اجتماعی باشد، استفاده نمایند و لازمه ارتباط سازنده نیز،رعایت قواعد ومقررات گفتمان مطلوب است.در فضای وب می شود گفتگو کردن،نقادی،نقد پذیری، نیل به تفاهم و توافق را تمرین کرد و ظرفیت سازی نمود.

 


مشخصات

  • جهت مشاهده منبع اصلی این مطلب کلیک کنید
  • کلمات کلیدی منبع : تواند ,جامعه ,وبلاگ ,روانی ,دموکراسی ,اجتماعی ,بودن گزاره ,دموکراسی کامل ,داشته باشند ,گفتمان مطلوب ,چهارم دموکراسی ,متقابل پیوسته نوشتاری
  • در صورتی که این صفحه دارای محتوای مجرمانه است یا درخواست حذف آن را دارید لطفا گزارش دهید.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

نود و شش روز و زمان مداد رنگی عین|یک طلبهـ:) مشاوره و طراحی سازه پیکتوتکست نمایندگی زیمنس در ایران wefjjjjj پیکاسو آرت دانلود رایگان خدا را ببوس