انسان برای این منظور خلق نشده که ذهن و فکر خویش را به این و آن ببازد.لذا باید آن چنان هشیار باشد که زیر نفوذ وسلطه دیگران و ایسم های مختلف نرود.

از طرفی آن چنان نیز در اندیشه ی خود غرق نشود و طوری شیفته و مفتون برداشت های خویش نگردد که هیچ حقی را برای دیگری قایل نشود.شیفتگی انسان نسبت به دریافت ها و برداشت ها و نگرش های خود از زندگی، دید شامل و کل نگرو همه جانبه نگر را ازاو می گیرد و لاجرم در دنیای دریافت های خود زندانی و اسیر می گردد.

از هزاران یک کسی خوش منظر است؛که بداند کو به صندوق اندراست// ذوق آزادی ندیده جان او؛ هست صندوق صور میدان او.

مدت این اسارت نیز به زمان بیدار شدن انسان از این وضعیت پدید آمده،مربوط می شود.با بیدار شدن انسان،حصارهای زندان نیز فرو خواهد ریخت و انسان آزاد می گردد.

دیده ای باید سبب سوراخ کن؛ تا حجب را برکند از بیخ و بن// تا مسبب بیند اندر لامکان؛هرزه داند جهد و اکساب و دکان.

پس آزادی یعنی .

 

 

 

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رؤیای نیمه شب تابستان ترجمه و پروژه دانشجویی شرکت علم وصنعت مرکز تخصصی ثبت برند نیهاد آزمایشی درانتظار اتفاقات خوب عشق یکطرفه scrapmetalsrecycling ساندیس‌نامه صبح در کوچه‌ی ما منتظر خنده‌ی توست